آموزش 50 اصطلاح مهم و پرکاربرد در زبان انگلیسی - انگلیشدان
مقالات

اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی

50 اصطلاح رایج در زبان انگلیسی

یکی از بهترین راه ها برای توسعه‌ی مهارت های زبان انگلیسی به خصوصی مهارت مکالمه، یادگیری اصطلاحات رایج و پر کاربرد است. به همین منظور، در اینجا به شما ۵۰ اصطلاح رایج در زبان انگلیسی را معرفی خواهیم کرد.

در واقع با یادگیری و به خاطر سپردن این اصطلاحات، می توانید از آنها در مکالمات مختلف و موقعیت های متنوع استفاده کرده و سطح دانش زبانی خود را به راحتی بالاتر ببرید. به علاوه یادگیری این عبارات برای زبان آموزانی که قصد سفر و یا آموزش زبان انگلیسی برای مهاجرت به کشور های انگلیسی زبان را دارند، می تواند موجب شود که با راحتی بیشتری ارتباط برقرار کنند و منظور خود را برسانند.

همچنین می توانید مقاله آموزش جامع انگلیسی در سفر انگلیشدان را هم مطالعه کنید…

اصطلاحات انگلیسی

در ادامه یک لیست از ۵۰ اصطلاح انگلیسی را به شما ارائه میدهیم:

  1. :Break a leg – آرزوی موفقیت کردن
  2. : Piece of cake – چیزی که خیلی آسان است
  3. : Hit the hay – خوابیدن
  4. :Pull someone’s leg – کسی را دست کم گرفتن
  5. Bite the bullet – : پذیرفتن چیزی دشوار
  6. See eye to eye – : با کسی موافق بودن
  7. Hit the nail on the head – : درست و دقیق به چیزی اشاره کردن، توی خال زدن
  8. To get cold feet – : ترسیدن و تردید در انجام کاری
  9. To kill two birds with one stone – : یک تیر و دو نشان زدن
  10. Give sb a piece of my mind – : توبیخ کردن کسی ، با عصبانیت حرف زدن
  11. Break the ice – : آغاز کردن مذاکره یا گفتگو
  12. Cut to the chase – : خلاصه کردن مطلب و به اصل مطلب رسیدن
  13. Down to the wire – : تا آخر، تا دقیقه ۹۰
  14. To be on the fence – : مردد بودن
  15. The ball is in your court – : واگذار شدن تصمیم به شما
  16. Don’t judge a book by its cover – : از روی ظاهر چیزی را قضاوت نکردن
  17. Hit the jackpot – : برنده شدن در یک بازی شانسی
  18. In hot water – : در شرایط سخت قرار گرفتن
  19. On cloud nine – : خیلی خوشحال و خوشنود بودن
  20. Out of the blue – : ناگهانی
  21. Rule of thumb – : قاعده‌ای ساده ولی مؤثر
  22. Take with a grain of salt – : با اندکی شک و تردید پذیرفتن
  23. A blessing in disguise – : مصیبتی که در پوشش نعمتی است
  24. Barking up the wrong tree – : به دنبال چیزی اشتباه بودن
  25. Don’t put all your eggs in one basket – : به یک چیز وابسته نبودن، همه ی تخم مرغ ها را در یک سبد نگذاشتن
  26. Every cloud has a silver lining – : پشت هر مشکلی خیری قرار داشتن
  27. A dime a dozen – : معمولی و پیش پا افتاده، دوزاری و بدرد نخور
  28. Behind the eight ball – : در مشکل بزرگی بودن
  29. Don’t count your chickens before they hatch – : قبل از اتمام کار، به پیروزی مطمئن نبودن!
  30. Egg on your face – : شرم‌آور بودن
  31. Give someone the benefit of the doubt – : قضاوت نکردن
  32. Hit the ground running – : بلافاصله آغاز به کار کردن
  33. Let sleeping dogs lie – : به قضایای گذشته فکر نکردن
  34. Off the hook – : از دست مشکل خلاص شدن
  35. Put something on ice – : به تعویق انداختن چیزی
  36. Steal someone’s thunder – : کاری را که دیگری در حال انجام آن است، خراب کردن
  37. The devil is in the details – : مسأله در جزئیات ان است!
  38. When it rains, it pours – : همه چیز های بد به طور همزمان اتفاق افتادن
  39. A bird in the hand is worth two in the bush – : یک چیز مطمئن بهتر از دو چیز نامطمئن است
  40. Bark is worse than bite – : هیاهوی کاری بیشتر از خطر خود کار است
  41. Cut corners – : از کیفیت کار کاستن
  42. Fish out of water – : شخصی که در یک محیط شناخت و اطلاعات ندارد
  43. Keep your chin up – : امیدوار بودن
  44. Pull yourself together – : خود را جمع و جور کردن
  45. Spill the beans – : رازی را فاش کردن
  46. The elephant in the room – : مسئله‌ای که همه می‌دانند ولی برای صحبت کردن درباره‌اش ترس دارند
  47. All ears – : کاملا به گوش بودن و دقق گوش دادن
  48. By the book – : به دقت و به صورت رسمی
  49. In the nick of time – : در لحظه‌ی دقیق و به موقع
  50. Leave no stone unturned – : هیچ کوچکی را نادیده نگرفتن
۴.۵/۵ - (۲ امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا